دونالد ترامپ در اردیبهشت ۹۶ از برجام خارج شد و مقامات ایران که قرار بود در اقدامی مشابه برجام را پاره یا آتش بزنند در توافق مانده و با عقلانیت دیپلماتیک اتفاقات مهمی را برای اولین بار در عرصه بین المللی رقم زدند. از نظر نگارنده، اولا مهمترین دست آورد دولت روحانی و تیم وزارت خارجه ایران رسیدن به توافق با پنج به علاوه یک و دومین توفیق و دستاورد که به نظرم از اولی هم مهمتر است عدم خروج از برجام بود.
دیدارنیوز– اسفندیار عبدالهی*: ایالات متحده آمریکا بعد از انقلاب به خصوص بعد از تسخیر سفارت آن کشور توسط دانشجویان پیرو خط امام روابط خود را با ایران قطع کرد و بیشترین نمود و ظهور این قطع ارتباط در حمایت آمریکا از صدام حسین در جنگ میان ایران و عراق بود. طی چهل سال گذشته هرگز ایران و آمریکا نتوانستند دیوار بلند بی اعتمادی میان خود را کوتاه کنند. در دورههایی میرفت که این روابط رو به بهبودی نهد، از جمله در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی و دولت اول حسن روحانی و حضور دموکرات هایی چون بیل کلینتون و اوباما در کاخ سفید این تمایل را در دو طرف ایجاد کرده بود و این نوید می رفت مقداری از یخهای تاریخی بین دوکشور آب شود، ولی همیشه دو گروه در ایران و آمریکا مخالف نزدیک شدن این دو کشور بودند.
تندروهای داخلی در ایران هرگز موافق کمترین رابطه با آمریکا نبوده و نیستند و به گفته منتقدان این نگاه، گویی آنها منافعی در دشمنی با آمریکا دارند، از طرفی هم در سمت ایالات متحده، همواره گروهی از جمهوری خواهان روشها و ادبیات سخت گیرانهای نسبت به ایران اتخاذ می کنند. نماد مخالفت جمهوری خواهان را میتوان در موضع گیریها و سیاستهای بوش پسر و دونالد ترامپ در این مقطع مشاهده کرد. سیاست و دکترین این دو رهبرآمریکایی در دوره هایی بود که در ایران چهره های معتدلی چون سید محمد خاتمی و حسن روحانی قدرت داشتند، تاریخ تقابلی ایران و آمریکا و دلایل آن روشن، اما طولانی است و مقال دیگری میطلبد.
موضوع و هدف این یادداشت بیشتر معطوف به رویارویی ایران و آمریکا در مقطع کنونی است، که البته محور شکل گیری نوع جدید این تقابل، به ظاهر توافقنامه «برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)» است. توافق برجام به دلیل دخیل بودن همه کشورهای بزرگ دنیا در این قضیه، یکی از مهمترین توافقات بین المللی در این قرن است. توافقی که وقت، جدیت و انرژی زیادی از کشورهای دخیل در این موضوع گرفت و برجام را به فرجام رساند، فارغ از اینکه اصولا برجام توافق درستی بود یا نه، رسیدن به توافق و خروج آمریکا از برجام حواشی، زیان ها، پیامدها و دست آوردهایی برای هر کدام از طرفین "میزبرجام" به همراه داشت.
رییس جمهور آمریکا پس از استقرار در کاخ سفید اولین سیاست خارجی خود را خروج از توافق بین ایران و پنج به علاوه یک اعلام کرد و پس از چند بار تمدید مشروط و موقت، نهایتا در اردیبهشت ۹۶ از برجام خارج شد و مقامات ایران که قرار بود در اقدامی مشابه برجام را پاره یا آتش بزنند در توافق مانده و با عقلانیت دیپلماتیک اتفاقات مهمی را برای اولین بار در عرصه بین المللی رقم زدند. از نظر نگارنده، مهمترین دست آورد دولت روحانی و تیم وزارت خارجه ایران رسیدن به توافق با پنج به علاوه یک و دومین توفیق و دستاورد که به نظرم از اولی هم مهمتر است عدم خروج از برجام بود.
حفظ برجام موجب ترک در روابط تاریخی اروپا و آمریکا شد
اتفاقات و تصمیمات در ایران در موارد دیگری هم در سیاستهای داخلی و بین المللی ایالات متحده تاثیر گذاشته است از جمله بعد از پیروزی انقلاب، تسخیر سفارت آمریکا و مسایل پیرامون آن، که موجب شد مردم آمریکا برای بار دوم جیمی کارتر را انتخاب نکنند و رونالد ریگان جمهوری خواه رییس جمهور ایالات متحده آمریکا شود. اما ماندن ایران در برجام گویی کارکردی تاثیر گذار در معادلات و معاملات بین المللی از خود بروز داده است. در این جا قصد نداریم از تقابل و تحریم دفاع کنیم، ولی با توجه به اینکه اتحادیه اروپا ضمن اشتراکاتی که با آمریکا و اختلافات جدی که در موارد دیگر با ایران دارد، از توافق برنامه جامع اقدام مشترک دفاع کرده است. به نظر میرسد موضوع ایران، بحث هسته ای، برجام و تصمیم ایران بر حفظ برجام موجب شده اتحادیه اروپا برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم، مستقل از آمریکا یک تصمیم مهم بین المللی بگیرد.
روابط تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و سنتی اروپا و آمریکا دستخوش تغییرات جدی نمیشود
دلیل حقوقی و مستند اتحادیه اروپا در حفظ این توافق، ۱۰ گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر پایبندی کامل ایران به توافق برجام و npt (معاهده منع گسترش هسته ای) است. البته اروپاییها در موارد دیگری هم طی چند سال اخیر به خصوص بعد از آمدن ترامپ به کاخ سفید با آمریکا به مشکل خورده اند، از جمله در توافق و قرارداد محیط زیستی پاریس و پرداخت کمیت و کیفیت سهم اروپاییهای عضو ناتو.
ایالات متحده آمریکا با رهبری ترامپ راهی جدا و مستقل از هم پیمانان سنتی خود در پیش گرفته و مواردی چون بستن تعرفه بر کالا و خدمات آنها، حمایت بی قید و شرط از عربستان سعودی و تغییر سفارت ایالات متحده از تلاویو به قدس مواردی دیگر از اختلاف روش و نظر آمریکا و اروپاست. البته نباید فراموش کرد که روابط تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و سنتی اروپا و آمریکا نمیتواند دستخوش تغییرات جدی شود، ظهور و نمود چنین اختلاف نظرهایی نهایتا در جلساتی، چون ورشو لهستان خود را نشان میدهد.
آمریکا و اروپا در موضوعاتی چون هستهای نشدن ایران، عدم توسعه دفاع موشکی ایران، نقش ایران در معادلات منطقه خاورمیانه، عدم شفافیت مالی سیستم بانکی ایران و امنیت اسراییل با هم همراه و هم رای هستند. نتیجهای که میتوان از مجموع کنش و واکنشهای طرفهای مختلف درموضوعات پیرامون ایران گرفت این است که نهایتا تنها ماندن ایران در منطقه و دنیا تحت شعار مقاومت، استقلال و تقابل، نتیجه و خروجی مشخصی برای ما ندارد.
روسیه شریک مطمئن و قابل اعتمادی نیست، چین تا آینده نامشخص، اقتصادش به اقتصاد آمریکا گره خورده و ترکیه در مقطع کنونی بلاتکلیفترین و سرگردانترین کشور بین بلوکهای قدرت غربی و شرقی است، لذا مجموعه تصمیم گیران نظام باید راهی بینابینی و موثر در روابط بین المللی پیدا کرده و تخم مرغهای خود را در سبد شرق نچیند و از طرفی به فیگورهای سیاسی اروپای غربی نیز دل خوش نباشد.
تا این جای کار مشخص شد ایران میتواند به حدی در معادلات بین المللی تاثیر بگذارد که موجب اختلاف شدید آمریکا و اروپا در موضوعی شود و این بسیار مهم است، ولی توقف در این مفهوم و شعار، سودی ندارد.
موارد مهمی که ممکن است در آینده نزدیک اروپا را به ترامپ نزدیک کند، روشن نشدن تکلیف کنوانسیونهای FATF، آزمایشهای موشکی-ماهوارهای و رونمایی از محصولات دفاعی – نظامی با تبلیغات و سرو صدای زیاد است. منطقه ما ملتهب بوده و هرآن ممکن است بمبی از گوشه و کنار این منطقه صدا کند، امیدوارم ایران ناخواسته وارد هیچ منازعه بین المللی و منطقهای نشود.
*فعال سیاسی اصلاح طلب
خسته نباشید